چرا سن بلوغ و تکلیف دختران زودتر از پسران است؟
چرا سن بلوغ و تکلیف دختران زودتر از پسران است؟ چرا باید دختران چند سال زودتر مسولیت و تکلیف دار شوند؟ پاسخ را در این مطلب مطالعه بفرمائید.
واژة تکلیف در قرآن به کار نرفته، اما از مشتقات این مصدر هفت بار در قرآن استفاده شده است. تکلیف، اصطلاحی فقهی و کلامی و به معنای وظیفهای است که از ناحیه دین بر گردن بندگان نهاده می شود که به واسطه آن انجام دادن یا ترک کاری بر فرد واجب میشود.
بلوغ، به معنای رسیدن،و مرحلهای از مراحل رشد انسان است که با گذشت از این مرحله، از کودکی خارج میشود و مکلف به انجام واجبات و ترک محرمات میشود. [1]
در قرآن، سن خاصی به عنوان نشانه و علامت بلوغ بیان نشده، با این حال از تعبیر «رشد» برای دادن مال یتیم به او استفاده شده است. همچنین به کودکانی که جنب شدهاند، دستور میدهد .
همیشه برای ورود به اتاق پدر و مادر، اجازه بگیرند. برخی محققان معتقدند نمیتوان بر اساس جنب شدن و رشد که در قرآن آمده، سن دقیقی برای بلوغ به دست آورد. [2]
تکلیف شرعی، مقابل تکلیف عقلی و عقلایی و به معنای تکلیف برخاسته از احکام و خطابهای شرعی است که از سوی شارع مقدس به منظور تنظیم زندگی انسانها، متوجه آنها شده است،
چه عقل و عقلا فلسفه آن را درک نمایند و چه درک ننمایند، مانند: حرمت خمر ، وجوب نماز ، وجوب انفاق به همسر و فرزندان و. [3]
در این مقاله به چرایی این سوال که:چرا سن بلوغ و تکلیف دختران زودتر از پسران است؟ پاسخ خواهیم داد.
تکلیف در اصطلاح
تکلیف در اصطلاح شامل وجوب، حرمت، استحباب، کراهت و اباحه میشود.برخی، تعریف یادشده را به دلیل شمول آن نسبت به اباحه، کامل ندانستهاند؛ زیرا تکلیف از کلفت، به معنای مشقّت است و در اباحه، مکلّف، مخیّر بین فعل و ترک است و مشقّتی متوجه او نیست؛ لیکن بسیاری در مقام بیان تعداد احکام تکلیفی، اباحه را نیز در شمار آن ذکر کردهاند. [4]
تکلیف» در لغت به معنای امر به انجام دادن کاری است که انجام دادنش برای کسی که به او امر شده مشقت دارد[5] و در اصطلاح، اوامر و نواهی خداوند به بندگانش است در جهت انجام دادن یا ندادن بعضی افعال.
از همین معنای اصطلاحی است که تعبیر «دارِ تکلیف» یعنی دنیا که آدمی در آن موظف به انجام دادن تکالیفش است و نیز اصطلاح «سن تکلیف» به معنای سن رسیدن به بلوغ و انجام دادن وظایف شرعی[6] به وجود آمده است. مخاطبِ تکلیف، «مکلَّف» نامیده می شود
بلوغ شرعی
مشهور فقهای امامیه، براساس روایاتی، سن بلوغ دختر را «نه سال» تمام قمری قرار داده اند. [7] تنها ممکن است از یک روایت «سیزده سال» استفاده شود[8]اما قدر متیقن از روایات رسیده از ائمه(ع) این است که سن بلوغ دختر، نه سال تمام است و این می تواند مبین این معنا باشد که دختر امکان دارد،
در این سن به این حدی از رشد جسمی و جنسی برسد به عبارت دیگر روایات متضمن حداقل سن بلوغ است، و بدین ترتیب شارع خواسته است ملاک قانون گذاری در مسایل اجتماعی، حقوقی و مجازات ها را بیان و آن را مشخص کند.
حال اگر کسی در شرایط خاصی، مثلا شرایط جغرافیایی، جسمی، روحی و … در این سن به حد بلوغ و توانایی جسمی و جنسی نرسید، اسلام راهکارهای مناسب دیگری را در نظر گرفته است، مانند قاعده عسر و لاحرج که تکلیف را از افراد فاقد شرایط برمی دارد.
از همین رو حضرت علی(ع) فرموده است:« یجب الصلوه علی الصبی اذا عقل و الصوم اذا طاق، نماز و روزه که در صدر شریعت و اساس مذهب قرار گرفته است، توأم با عقل و طاقت است.» [9]
عوامل موثر در بلوغ
در موضوع سن تکلیف دختر و پسر حقیقت بلوغ و عوامل مؤثر در آن بلوغ عبارتست از رسیدن به حدی از رشد جسمی و جنسی که در آن حد از رشد، آمادگی و استعداد تولید مثل در دختر و پسر پیدا می شود.صاحب جواهر نیز در این زمینه می فرماید: « بلوغ، مانند عبادات، امری شرعی نیست بلکه پدیده ای طبیعی است که باید از راه لغت و عرف آن را شناخت.» [10]
سپس اگر بلوغ امری تکوینی و طبیعی است و نه تعبدی نمی توانیم یک ضابطه کلی برای سن بلوغ تعیین کنیم که مثلا اگر دختر نه ساله شد بالغ است، در همه جا و در همه شرایط و در هر حال.
حتی آنهایی که می گویند سیزده سال سن بلوغ دختر است نیز مقبول نیست، زیرا چه بسا در مناطق گرمسیری مانند عربستان دختری در نه سالگی رشد جسمی بیابد به هر صورت چون بلوغ امری تکوینی است، شرایط منطقه ای، شرایط آب و هوا و نوع تغذیه در سرعت رشد جسمی و جنسی یا کندی آن تأثیر می گذارد.
در این باره یکی از صاحب نظران می نویسد: « نژاد، تغذیه و عوامل فیزیکی و روانی موجود در محیط زندگی نیز در زمان ظهور بلوغ و میزان ترشح هورمونهای مربوط اثر می گذارد. مثلا ویتامین(E) را از جمله عوامل تغذیه ای مؤثر به شمار می آورند.
همچنین نژاد و عوامل فیزیکی، محیط جغرافیایی در بعضی اقوام مناطق گرمسیر نزدیک خط استوا موجب بلوغ زودرس می شود. [11]
چرا سن بلوغ و تکلیف دختران زودتر از پسران است؟
1- هم آهنگی قوانین تشریع با مقررات تکوین
بلوغ شرعی همان چیزی است که از آن به سن تکلیف تعبیر می شود. بلوغ شرعی بر اساس انواع بلوغ، مانند بلوغ طبیعی پایه ریزی شده است.در همه مناطق جهان با در نظر گرفتن شرایط طبیعی و اجتماعی، دختران زودتر به بلوغ طبیعی می رسند و فعالیت غدد جنسی در آنان قبل از پسران آغاز می گردد.
بنا بر این بلوغ شرعی دختران بر پسران بر اساس صلاحیت طبیعی و به معنای هم آهنگی قوانین تشریع با مقررات تکوین است. [12]
2- پیشگیری از گناه و واکسینه شدن از خطاها
زودرس بودن بلوغ جنسی در دختران، باعث قرار گرفتن آنان در معرض گناه می شود، اما با توجه به تکلیف دختران، زمینه پیشگیری از گناه و واکسینه شدن از خطاها در آنان ایجاد می شود،چرا که جوان را در پیشگاه خدا قرار داده و تکلیف متوجه او شده است.یکى از بزرگان، همیشه سالگرد بلوغ خود را که مرحله رسیدن به «تکلیف» است جشن مى گرفت و مى گفت:
در چنین روزى، لیاقت مسئولیت پذیرى و انجام تکالیف الهى را یافته ام. روز رسیدن به تکلیف، روز مبارکى است و شایسته است که براى آن «جشن تکلیف» گرفت
3- عقل دختران زودتر از پسران
دوم این که اندیشه و عقل دختران زودتر از پسران شکفته می شود . دلیلش آن است که دختران قبل از پسران زبان می گشایند و زودتر از آنان آغاز سخن می کنند.با توجه به رابطه غیر قابل انکاری که بین اندیشه و سخن گفتن وجود دارد، این نتیجه به دست می آید که دستگاه فکری دختران زودتر از پسران به کار می افتد.
4- توفیق زن بیش از مرد است:
توفیق زن بیش از مرد است و اگر انسان تنزل کند، حداقل باید بگوید زن همانند مرد است. زیرا تقریباً شش سال قبل از این که مرد، مکلف شود، زن را ذات اقدس اله به حضور پذیرفته است.زن همین که از 9 سالگی گذشت و وارد دهمین سال زندگی شد، خدا او را به حضور می پذیرد و با او سخن می گوید و روزه را بر او واجب می کند،
مناجات های او را به عنوان دستور مستحب شرعی گوش می دهد. آن هنگام که مرد به عنوان یک نوجوان در حال بازی کودکانه است، زن مشغول راز و نیاز و نماز است.
شش سال زمینه سازی کردن، از دوران نوجوانی او را به حضور پذیرفتن، نماز را که عمود دین است بر او واجب کردن، روزه را که سپر دین است و حج را که وفد الی اللَّه است و مهمانان در آن سفر به ضیافتگاه خداوند می روند.
بر زن واجب کردن، اینها همه نشانه آن است که زن برای دریافت فضائل، شایسته تر از مرد است. و اگر این منطق درست تبیین و اجرا گردد، نتیجتاً معلوم خواهد شد که زن بالاتر از مرد و لااقل همتای مرد است. [13]
5- سن تکلیف شرف است نه زحمت
بر این اساس، بلوغ یک شرافت است. آنها که اهل عرفان هستند، میگویند ما مشرَّف شدیم نه مکلّف، چون زحمت و مشقتی در کار نیست، بلکه شرف در کار است.لذا در مناجاتالذاکرین امام سجاد (ع) میخوانیم «یا من ذکره شرف» ای خدایی که نام تو مایه شرافت است. اگر کسی به جایی برسد که ذکر خدا گوید و در سایه این ذکر، به یاد خدا باشد و خدا هم به یاد او باشد، شرافتی نصیب او گردیده است، و این است که زن شش سال قبل از مرد به این شرافت میرسد.
اگر چنانچه به این نکته دقت شود، قبل از این که مرد به راه بیفتد و در صراط مستقیم گام بردارد، زن بخش زیادی از این راه را طی کرده است. بنابراین هم آن محرومیتهایی که زن در دوران عادت دارد قابل جبران است و هم شش سال قبل از مرد، از همه مزایایی که مرد محروم است برخوردار میشود.
6 زن ریحانه است تکلیف باعث نگهداری او می شود.
در اینکه آیا زنها داری محرومیت هستند در عبادات بخاطر عادت شدن و حیض. یا اینکه در س 50 سالگی محرومیت رن برداشته می شود عادت نمی شود.اولاً، ایام عادت محدود و چند روز بیشتر نیست. ثانیاً، آنها که باردارند و توفیق حمل امانت را دارند نیز محرومیت از عبادت شامل آنها نمیشود، چون غالباً عادت با حمل جمع نمیشود.
ثالثاً، مدت شش سالی که زن قبل از بلوغ مرد، بالغ میشود، همه نقصها را ترمیم میکند. بنابراین اگر نقصانی در ایمان باشد، علت آن هم نقص در عبادت باشد،
نه تنها قابل جبران است، بلکه اگر زن به این فکر بیفتد که دوران شش ساله را مغتنم شمارد، عظمتی فزونتر نیز خواهد یافت.
از آنچه گفته شد روشن میشود سِرّ بیان حضرت امیر - سلاماللَّه علیه - در نهجالبلاغه که در وصف زن خطاب به امام مجتبی علیه السلام میفرماید: »فاِنّ المرأة ریحانة ولیست بقهرمانة»[14].
یعنی این که زن ریحان است، باید او را زودتر از مرد، تحت تربیت و تکلیف قرار داد، در غیر این صورت ضایع میشود. روایتی دیگر نیز از حضرت صادق - سلاماللَّه علیه - نقل شده است که میفرماید: »من اتّخذ امرأة فلیکرمها فانّما امرأة أحدکم لعبة فمن اتّخذها فلا یضیّعها»[15].
مراد از لعب در روایت، بازیچه و اسباببازی نیست، بلکه یعنی، زن ریحانه است، این ریحانه را ضایع نکنید. اسلام به اولیای مدرسه و منزل دستور میدهد که به دخترها بیش از پسرها رسیدگی کنید.
اگر تکلیف بر دختر، شش سال قبل از پسر شروع میشود بنابراین اولیای منزل و مدرسه مسؤولیتشان نسبت به دخترها بیش از پسرهاست
روی این تحلیل، معلوم میشود زن برای نماز و راز و نیاز، زودتر از مرد آمادگی پیدا میکند و اگر احیاناً راههای عاطفی، زمینههای انحراف را پیش روی زن قرار دهد، تکالیف عبادی آن راهها را تعدیل میکند تا مبادا به انحراف برود.[16]
مثال تحقیقات علمى در مورد ریحانه بودن زن
تحقیقات علمى نیز ثابت کرده که رشد زن سریع تر از مرد است؛ بدین معنی که دورانى که مرد در مدت پانزده سال طى مى کند .
زن آن را در ظرف نه سال طى مى نماید و این موضوع اختصاصى به جنس زن و مرد ندارد بلکه در تمام جانداران و گیاهان، انواع ضعیف تر آخرین درجه نمو خود را در دوران کوتاه ترى طى مى کنند.
برای مثال می بینیم که رشد گیاهی چون «نیلوفر» به مراتب سریعتر از رشد درختی چون «چنار» است. خلاصه این که هر موجودى که لطیف تر است، رشد آن سریعتر مى باشد.
و هر موجودى که خشن تر است، رشد آن کندتر انجام مى یابد و به همین دلیل بسیارى از دختران در سنین سیزده یا چهارده سالگى آماده بارور شدن از نظر جنسى و مادر شدن هستند در حالى که پسران در این سنّ و سال معمولًا آمادگى پدر شدن را ندارند. [17]
این رشد تنها منحصر در جنبه های بدنی و جسمی نیست. اندیشه و عقلانیت دختران نیز زودتر از پسران شکفته می شود و دلیلش نیز آن است که در دوران کودکی، دختران زودتر از پسران شروع به حرف زدن می کنند.
با توجه به رابطه غیر قابل انکاری که بین اندیشه و سخن گفتن وجود دارد این نتیجه به دست می آید که دستگاه فکری دختران زودتر از پسران به کار می افتد.
6- تکلیف یک نوع کمال
اشکال دیگری که شاید به ذهن بیاید این است: دختر زودتر از پسر به سن تکلیف می رسد، این به مشقّت انداختن جنس زن است، و این یک نوع تبعیض و برتری جنس مرد را می رساند.در پاسخ این اشکال باید بگوئیم که: این سخن درستی نیست، زیرا رسیدن به تکلیف یک نوع کمال است، و رشد عقلی مکلّف را نشان می دهد. در واقع، این یک توفیق برای انسان است که لیاقت پیدا کند که مخاطب امر الهی واقع شود.
کی از بزرگان می فرماید: می توان گفت توفیق زن بیش از مرد است و اگر انسان تنزل کند حدّاقل باید بگوید زن همانند مرد است.
زیرا 6 سال قبل از اینکه مرد مکلّف بشود، زن را ذات اقدس اله به حضور پذیرفته است. زن همین که از 9 سالگی گذشت و وارد دهمین سال زندگی شد، خدا او را به حضور پذیرفته است و با او سخن می گوید و روزه را بر او واجب می کند،
7- اجماع فقها در سن دختران
بر اساس اجماعی که از سوی برخی فقهای امامیه نقل شده است، سن تکلیف دختران در 9 سالگی است. [18]8- سن تکلیف در روایات
علاوه بر این روایات متعددی در مورد سن 9 سالگی برای بلوغ دختران وجود دارد که به برخی از این روایات اشاره میکنیم:1- صحیحة ابن أبی عمیر عن غیر واحد عن أبی عبد الله ( الإمام الصادق علیه السلام ) قال: حدّ بلوغ المرأة تسع سنین؛[19]
ابن ابی عمیر از طرق مختلف از امام صادق علیهالسلام نقل میکند که فرمودند: سن بلوغ دختر، از 9 سالگی است.
2- موثّقة عبدالله بن سنان عن أبی عبد الله ( الإمام الصادق علیه السلام ) قال : ... إذا بلغت الجاریة تسع سنین فکذلک (أی کتبت لها الحسنة وکتبت علیها السیئة عوقبت)، وذلک أنّها تحیض لتسع سنین [20]
امام صادق علیهالسلام فرمودند: زمانی که دختر به 9 سالگی برسد نیکیها و بدیهایش در دفتر اعمال او ثبت میشود و به واسطه بدیهایش مورد عقوبت قرار میگیرد و این به خاطر آن است که در سن 9 سالگی حیض میشود.
مراد از رسیدن دختر به 9 سالگی، تمام شدن 9 سالگی است زیرا بلوغ در لغت به معنای منتهی شدن به نزدیکترین مقصد زمانی یا مکانی یا غیر آن است. [21]
تعلیل موجود در روایت (چون دختر در سن 9 سالگی حیض میشود)، به این معنا نیست که حکم بلوغ در سن 9 سالگی، منوط به حیض شدن است؛
زیرا در صورت چنین برداشتی، روایت بر اکثر مصادیق، قابل صدق نخواهد بود. حیض شدن در 9 سالگی، امری نادر است.
صحیح نیست که از طرفی ثبت رفتارهای بد در دفتر اعمال را به کامل شدن 9 سالگی منوط نماییم و از طرف دیگر فعلیت حیض شدن در 9 سالگی را (که امری نادر است) به عنوان علت مشخص کردن این سن برای ثبت رفتارهای بد بدانیم.
بنابراین، ارائه تقریر منسجم از تعلیل «وذلک أنّها تحیض لتسع سنین»، به نحوی که اشکال مزبور بر آن وارد نباشد، به این صورت است که؛ «امکان» حیض شدن (یعنی رسیدن به سنی که بافتهای جنسیتی دختر، امکان حیض شدن را ایجاد مینماید)، در سن 9 سالگی محقق میگردد.
3- ـ موثقّة یزید الکناسی عن أبی جعفر ( الإمام الباقر علیه السلام ) قال : الجاریة إذا بلغت تسع سنین ذهب عنها الیتم وزوّجت واُقیمت علیها الحدود التامة علیها ولها ... [22]
امام باقر علیهالسلام میفرماید: زمانی که دختر، 9 ساله شد یتیمی از وی برداشته میشود و میتواند ازدواج کند و حدود و تکالیف الهی که به نفع یا بر عهده اوست، به طور کامل اقامه میشود.
4ـ صحیحة الحلبی عن أبی عبد الله (الإمام الصادق علیه السلام) أنّه قال: إذا تزوج الرجل الجاریة وهی صغیرة فلا یدخل بها حتى یأتی لها تسع سنین [23]
امام صادق علیهالسلام میفرماید: هنگامی که مردی با دختر کم سنی ازدواج میکند نبایستی تا رسیدن به 9 سالگی با او نزدیکی کند.
بر اساس این روایت دختر صغیره (دختربچه) با کامل شدن 9 سالگی از حالت کودکی خارج شده و به اصطلاح کبیر و بالغ میشود. این مطلب از عبارت «و هی صغیره» قابل برداشت است.
(وصف «وهی صغیره» مشعر به علیت است. با ارتفاع مسبب (عدم جواز دخول) سبب (صغیره بودن) نیز مرتفع میشود.)
8- ماهیت تکالیف الهی؛ حق یا تکلیف؟!
در نگره اسلام، تکالیف الهی بایدها و نبایدهایی هستند که برای رسیدن به سعادت و کمال انسان ضرورت دارد. از این رو بیشتر از آن که تکلیف باشد، حق مسلمی است که برای رسیدن به هدف، الزام پیدا کرده است.نماز خواندن، روزه گرفتن و ... حق انسان برای رسیدن به کمال و سعادت الهی است. انسان برای زنده ماندن باید غذا بخورد، خوردن غذا ظلم در مورد انسان نیست بلکه حقی است که او را به کمال دنیوی (زنده ماندن) میرساند. اگر چه الزام و از جنس تکلیف است ولی در صورتی که نتایج آن مد نظر قرار گیرد شیرین و گوارا است.
حال اگر کودک کم شعوری، توانایی درک و فهم مصلحتهای غذا خوردن را نداند و به وسیله پدر و مادر الزام به غذا شود، نمیتوان گفت که پدر و مادر در حق او ظلم کردهاند، بلکه تکلیف و الزام کردن کودک به وسیله پدر و مادر عین رحمت و مهربانی آنهاست.
بسیاری از انسانها، در فهم تاثیر واجبات و ترک محرمات، برای رسیدن به کمال دنیوی و اخروی، مانند این کودک فکر میکنند.
چون که از ظاهر این تکالیف فقط الزام و اجبار را میفهمند و توهم ظالمانه بودن آن را مینمایند ولی اگر این کودک به فهم و درک لازم از مناسبات تکالیف شرعی و نتایج متعالی آن که سعادت انسان در دنیا و آخرت است، برسد به این قضاوت کودکانه خود خواهد خندید.
9- حقوق و تکالیف تابع استعدادها
کودک دو ساله را از انواع غذا ها بهرهمند میکنند ولی کودک دو سه ماه را فقط شیر میدهند، این امر دلیل بر ظلم به کودک دو ساله نیست. بلکه قابلیتهای جسمی این کودک بیشتر شده است و زمینه پذیرش غذاهای مادی بیشتری را برای رشد و کمال جسمی دارا میشود.در جنبه معنوی نیز، نماز و روزه و واجبات الهی، غذای روحی بشر است، اینکه دختر در سن 9 سالگی استعداد و قابلیت روحی و روانی برای دریافت غذای روح را پیدا میکند، نشاندهنده کمال و فضیلت بیشتر اوست نه ظلم به او.
خداوند حکیم، دختر را شش سال زودتر از پسر مکلّف میکند و به حضور میپذیرد و این یک توفیق و لطف الهی برای زنان است.
این امر نشانه آن است که زن در این سن برای دریافت فضایل و کمالات، شایستگی و استعداد بیشتری از مرد دارد. دختر در سنّ 9 سالگی آماده برقراری پیوند با خداوند است و خداوند او را به عنوان یک انسان شایسته به حضور میپذیرد.
تقدّم زن در تشرّف به تکلیف، نشانه آمادگی بیشتر او برای دریافت سریع فضیلتهای انسانی است و این معنی، مسئولیت والدین و مربیان را در تربیت دختران سنگینتر میکند.
10- تلازم تکلیف و حق و تقدم حقوق
قال امیرالمومنین علی علیهالسلام: «فالحق اجمل الاشیاء فی التواصف و اضیقها فی التناصف، لا یجری لاحد الا جری علیه، و لا یجری علی احد الا جری له؛ امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید:حق در میدان سخن گفتن، زیباست اما پای عمل که میرسد و بایستی با انصاف برخورد کرد بسیار سخت است. هیچ کس را حقی نیست مگر اینکه تکلیفی دارد و هیچ کس را تکلیفی نیست مگر اینکه حقی برای او محقق است».[24]
باید توجه داشته باشیم، حق و تکلیف دو روی سکه هستند. هر جا تکلیفی هست، حتما ملازم و مناسب با آن حقی نیز هست و هر جا حقی هست، حتما تکلیفی هم هست.
سن تکلیف در حقیقت، سن رسیدن به حقوق انسانی است. یعنی همان گونه که انسانهای بالغ دارای حقوقی هستند که جامعه باید آن را به رسمیت بشناسد، دختری هم که به بلوغ رسیده است، دارای همان حقوق خواهد بود. حق تملک بر اموال، حق ازدواج، حق داشتن بسیاری از مناصب و حقوق دیگر.
روایاتی که در مورد سن تکلیف دختران اشاره کردیم، دقیقا به همین حقیقت اشاره کرده و در برخی تصریح شده است «کتبت لها الحسنة وکتبت علیها السیئة»؛ یعنی سن تکلیف سنی است که اولا نیکیها و حسنات و ثانیا بدیها و سیئات به پای شخص نوشته میشود. بنابراین سن تکلیف بیش از اینکه ناظر به تکالیف باشد ناظر به حقوق انسانی زن است که به ناچار ملازم تکالیفی نیز هست.
مثلا دختری که 9 سال او تمام است از نظر احکام دینی شهادتش مسموع است پشت سر او میتوان نماز خواند - براساس فتوا به جواز اقتدای زن به زن - استقلال اقتصادی و حق تصرف در مال خود را دارا است و ...
در حالی که این امور در پسران چند سال متاخرتر است. بنابراین باید دختران بدانند که هر چند از نظر سنی کوچکتر از پسران میباشند ولی از نظر شخصیت بزرگترند.
ظلم در صورتی محقق میشود که برای کسی تکلیفی در نظر گرفته شود ولی حق مناسب و معادل آن برای او در نظر گرفته نشود. خداوند متعال در قاعدهای کلی خطاب به بانوان میفرماید: «لهن مثل الذی علیهن بالمعروف؛ یعنی برای زنان همانند آن چه تکلیف دارند، حقوقی است».[25]
11-سن تکلیف تابع حقایق تکوینی و فیزیولوژیک
بلوغ و تکلیف دختران پیش از آن که مسائلهای تشریعی و اعتباری باشد حقیقتی تکوینی و فیزیولوژیک است.صاحب جواهر در این زمینه میفرماید: «بلوغ، مانند عبادات، امری شرعی نیست بلکه پدیدهای طبیعی است که باید از راه لغت و عرف آن را شناخت.». [26]
روانشناسان نیز در این زمینه گفته اند: « نقطه زمانی پیدایش غریزه جنسی را در کودک، شروع بلوغ می گویند. این دوره منشاء تغییرات زیادی در وجود شخص است.» [27]
بنابراین، بلوغ یک امر تکوینی در انسانها، اعم از دختر و پسر، است.اینکه در برخی روایات، خشن شدن موهای اطراف آلت تناسلی یا ترشح غدد جنسی را از نشانههای بلوغ میداند، مویدی بر این مطلب است که بلوغ امری تکوینی، فیزیولوژیک و پسیکولوژیک است.
به عبارت دیگر ساختار وجودی دختران بگونهای است که پیش از پسران به مراحلی از رشد و کمال جسمی (فیزیولوژیک ) و روحی و روانی (پسیکولوژیک) میرسند.
پزشکان اگر چه بر عوامل مختلف هورمونی، ترشح غدد جنسی، رشد موهای خشن... و دلالت آن بر بلوغ دختران صحه میگذارند ولی سن دقیقی را بر این امر مشخص نکردهاند.
نظریات مشهور بین پزشکان در سن بین هشت تا سیزده سالگی مردد است. برخی دانشمندان علم پزشکی دوره بلوغ را به پنج مرحله تقسیم کردهاند که به «مراحل پنجگانه تانر» معروف است.
در این طبقهبندی، مرحله اول بلوغ دختران، تقریبا بین هشت تا یازده سالگی است.طبق گزارش برخی پزشکان، سن بلوغ بین دختران متفاوت است، متوسط این سن بین یازده تا سیزده سالگی است و وراثت در سن بلوغ دختران نقش دارد.
در نظریه دیگری آمده است: معمولا سن بلوغ دختران در ده سالگی شروع میشود و تا سن سیزده سالگی که همراه با تغییرات جسمی است، ادامه دارد.
گاهی ممکن است بلوغ قبل از هشت سالگی شروع شود که به بلوغ زودرس معروف است، یا ممکن است بلوغ تا بعد از سن چهارده سالگی به تأخیر بیفتد که بلوغ دیرهنگام نامیده میشود.
از مجموع آراء پزشکی درباره بلوغ این نکات به دست میآید:
1. پزشکان اتفاق نظر دارند که روییدن موهای اطراف شرمگاهی یا زیر بغل یا روییدن ریش در پسران و یا حاملگی و حیض شدن در دختران و زنان کاشف از بلوغ است و بلوغ قبل از این علائم آغاز شده است.
2. سن بلوغ در دختران و پسران، بسته به این که از چه زمانی هورمونهای زنانگی و مردانگی شروع به ترشح میکند متفاوت است. همین طور بلوغ در مناطق گرمسیری با مناطق سردسیری متفاوت است، رسیدن به بلوغ در مناطق گرمسیر زودتر از مناطق سردسیر است.
3. بلوغ در زنان زودتر از مردان اتفاق میافتد. [28] بر این اساس به نظر میرسد نظریه شرع مقدس در رابطه با سن بلوغ، از نظر یافتههای علمی و تجربی نیز قابل تایید است.
12- تناسب حقوق و تکالیف
باید توجه داشت که احکام شرعی همگی، متناسب با تواناییها و قابلیتهای انسان وضع گردیده است. بدون شک همه تکالیف شرعى منوط به قدرت مکلفند و قدرت اقسامى دارد؛از جمله قدرت عقلى و جسمى. همان گونه که اشاره کردیم، نتیجه تحقیقات کارشناسان نشان مىدهد که بلوغ عقلى و حتى جسمى در دختران زودتر از پسران است (هر چند ضعفهایى هم ممکن است داشته باشد).
و همین بلوغ عقلى قدرت تکلیف پذیرى را در او پیش از پسران تقویت مىکند و خداوند نیز با توجه به همین خصوصیت او را زودتر مکلف نموده است.
ضمنا با توجه به نکته فوق روشن مىشود که اگر مثلا کسى بر اثر ناتوانى جسمى قادر به انجام تکلیفى؛ مانند روزه گرفتن نباشد آن تکلیف از او موقتا ساقط است و براى آن راه حلهایى در شریعت مقدس اسلامى پیش بینى شده است.
13- نقش تکلیف برای رسیدن به سعادت و کمال است؛
خداوند متعال در حدیث قدسی میفرماید: مَا یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِی بِشَیْ ءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ؛ بنده من با هیچ چیزی به من نزدیک نمیشود که در نزد من بهتر، دوست داشتنیتر و محبوبتر از تکالیف (انجام واجبات و ترک محرمات) باشد.هیچ چیز به اندازه واجبات نزد خداوند محبوب نیست. انسان در سیر به سوی خدای متعال، باید همان گونه که خدای متعال بیان فرموده حرکت کند.
تقرب به خدا یعنی نزدیک شدن به مقام کمال و سعادت، چیزی که هدف خلقت همه انسانهاست و این مهم به وسیله انجام تکالیف الهی محقق میشود.
وجود قابلیتهای انسانی با رسیدن به مرز بلوغ، و به تبع آن تشریع سن تکلیف، در حقیقت زمینه ساز رسیدن به اهداف متعالی خلقت است نه ظلم و سختی انداختن بندگان.
پرسش : واداشتن دختران در 9 سالگی (6 سال پیشتر از پسران) به تکالیف دینی تبعیض و بی عدالتی نیست؟
شرط مکلف شدن یک شخص به احکام دینی این است که به بلوغ برسد. «بلوغ» به معناى رسیدن به «سنّ خاصّى است که انسان در آن سن آمادگى انجام کار مورد نظر را دارد».
رسیدن به این سن در دختران و پسران نشانه های خاصّی دارد. نشانه بلوغ یکى از سه چیز است: «اول» پانزده سال قمرى تمام در مرد و نه سال قمرى تمام در زن. «دوم» بیرون آمدن منى. «سوم» روییدن موى درشت بالاى عورت. همچنین دیدن خون حیض براى دختران، از نشانه هاى بلوغ شمرده مى شود.( [29]
تعیین این نشانه ها برای بلوغ بر اساس شرایط فیزیولوژیک موجود در غالب نوجوانان صورت گرفته است و می بینیم که در همه مناطق جهان با در نظر گرفتن شرایط طبیعی و اجتماعی، دختران زودتر به بلوغ طبیعی می رسند و فعالیت غدد جنسی در آنان قبل از پسران آغاز می گردد
با این مقدمه می گوییم تعیین زمان بلوغ شرعی دختران چند سال زودتر از پسران، بر اساس صلاحیت طبیعی و به معنای هماهنگی قوانین تشریع با مقررات تکوین است. [30]
زودرس بودن دوره بلوغ جنسی دختران در مقایسه با پسران، باعث قرار گرفتن آنان در معرض گناه می شود، اما اسلام با بیان لزوم مسئولیت پذیری دختران از همان سن در قبال احکام شرعی، زمینه پیشگیری از گناه و واکسینه شدن از خطاها در آنان ایجاد می کند.
نکته دیگری که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که در دختران و پسران، هر کدام از نشانه های بلوغ ظاهر شد، سن تکلیف فرا رسیده است.
اما باید به نکته ظریفی نیز در این میان دقت کرد. در پسران و به حسب شرایطی چون آب و هوا و تغذیه بسیار اتفاق می افتد که حتی چند سال قبل از 15 سالگی علائمی چون روییدن موی خشن بالای عورت یا احتلام پدید آید.
و بنابراین اینکه گفته شود، اسلام بر اساس احکامی تبعیض آمیز فرصتی 6 ساله را به پسران در مقایسه با دختران برای فرار از مسئولیت های دینی داده است، صحبت دقیق و درستی نیست.
با این حال بلوغ به حسب ادلّه شرع، چهار مرحله دارد:
الف) بلوغ به معناى سن تکلیف و رعایت واجب و حرام و انجام نماز و مانند آن.
ب) بلوغ به معناى آمادگى براى روزه به طورى که مایه ضرر و زیان و بیمارى پسران و دختران نشود.
ج) بلوغ براى ازدواج، به طورى که دختران از نظر جسمى آمادگى کافى داشته باشند و خطر إفضاء و نقائص دیگرى در کار نباشد.
د) بلوغ و رشد براى مسائل اقتصادى و مالى، به طورى که در معاملات مغبون نشوند. [31]
منوط کردن بلوغ به چنین متغیرهایی نشان می دهد که شارع مقدس در این موضوع که متناسب با هر سن و توانی، چه خواسته هایی را از شخص مکلف بخواهد، ظرافت ها و دقت ها و اقضائات مورد نیاز را لحاظ کرده است.
برای همین است که در لابه لای کلمات فقها می بینیم که از یک طرف فتوا می دهند که چنانچه دختری از نظر نیروى جسمانى، قدرت انجام بعضى از تکالیف، :
مانند روزه را نداشته باشد روزه بر او واجب نیست، و فقط لازم است به جاى هر روز، یک مدّ طعام (750 گرم گندم یا مانند آن) کفاره به فقیر بدهد[32]
واز طرف دیگر تصریح کرده اند که اگر کسی به سن بلوغ نرسیده باشد اما کودکی عاقل و هوشیار و تمییزدهنده خوب از بد باشد، در مقابل برخی از گناهان مسئول است و با صرف نرسیدن به سن تکلیف نمی توان او را پیامد گناهانش معاف دانست. [33]
این احکام به خوبی نشان می دهد که واقعا احکام اسلامی بنای سخت گیری درباره دختران و رفع مسئولیت را از پسران ندارند و هیچ کدام از آنها را مورد تبعیض و ظلم قرار نداده است.
تفاوت دارد. نتیجه این که هر چیزى «بلوغ» خاص خود را دارد، و ما نمى توانیم براى همه چیز یک سن بلوغ تعیین کنیم.
نشانه بلوغ در دختران یکى از سه چیز است:
الف) تمام شدن نه سال قمرى و وارد شدن به ده سالگى قمرى.ب) بیرون آمدن منى.
ج) روییدن موى درشت بالاى عورت.
و در پاسخ از سوالی دیگر می فرمایند: «دیدن خون حیض» براى دختران، از نشانه هاى بلوغ شمرده مى شود.
و فرموده اند: سن بلوغ دختران نه سال تمام قمرى است، ... «ولى چنانچه از نظر نیروى جسمانى، قدرت انجام بعضى از تکالیف، مانند روزه را نداشته باشند، روزه بر آنها واجب نیست،.
و بجاى هر روز، کفاره مد طعام (750 گرم گندم یا مانند آن) به فقیر مى دهند». و در مورد عقود و ایقاعات مالى معیار تنها بلوغ نیست؛
بلکه رشد عقلى نیز لازم است. و در مورد حدود و قصاص، همانند سایر مکلفین با آنها رفتار خواهد شد، مگر این که عقل کافى، که یکى از شرایط چهارگانه حدود و قصاص است، نداشته باشند.
و در مورد ازدواج علاوه بر بلوغ و رشد عقلى، رشد جسمانى براى این امر نیز لازم است؛ یعنى اگر خطر افضاء وجود داشته باشد، ازدواج جایز نیست. بنابراین بلوغ در چهار مرحله پیاده مى شود.
مسئولیت اعمال کودکان نابالغ
درباره مسئولیت اعمال کودکان نابالغ نیز می فرمایند: هرگاه دختران و پسران نابالغ هوشیارى کافى براى درک خوبى و بدى بعضى از کارها داشته باشند (مثلا قبح و زشتى قتل نفس، یا لزوم آگاه ساختن کسى که نابیناست، و بر لب پرتگاه است را درک کنند) موظف هستند که به حکم عقلشان عمل کنند. [34]
سنّ تکلیف و نشانه های بلوغ
سنّ بلوغ و آغاز دوره تکلیف در دختر و پسر بر اساس شرایط طبیعی، جسمی و روحی دختر و پسر متفاوت است.
بلوغ پسران
بلوغ پسران، مطابق رساله های مراجع، با یکی از سه نشانه و علامت زیر معلوم می شود:1- کامل شدن 15 سال قمری (از آنجا که سال قمری تقریباً 10 روز و چند ساعت کمتر از سال شمسی است، سنّ تکلیف در پسران طبق سال شمسی، 14 سال و 6 ماه و 15 روز می باشد؛ بنابراین اگر پسری در اول فروردین 1380 متولد شده، حدوداً در تاریخ 15 مهر 1394 به سنّ تکلیف رسیده.
2- جُنب شدن (خارج شدن منی در خواب یا بیداری).
3.روییدن موی زبر در شرم گاه.
وقتی یکی (حتی یکی) از این سه نشانه برای پسر پدیدار شد، بدین معناست که وی بالغ شده و باید همانند یک انسان بزرگ و کامل، به اعمال عبادی خود بپردازد.
بلوغ دختران
دختر دارای دو نوع بلوغ است:1- بلوغ جسمی و جنسی
یعنی دوره و زمانی که تغییراتی در حالات دختر بوجود می آید که این دوره با قاعدگی یا عادت ماهانه (پریود) شروع می شود؛ البته سنّ دقیق و زمان آن با اختلاف آب و هوا، نژاد و تغذیه و حالات روحی و روانی افراد، فرق می کند. البته برای روزه نیز قدرت، از شرایط عمومی تکلیف است.
2- بلوغ دینی و شرعی
بلوغ دینی و شرعی دختر، یعنی آغاز همان زمانی که شخص باید همانند یک انسان کامل، به انجام تکالیف دینی و اعمال عبادی خود بپردازد. نشانه های بلوغ دختران نیز مثل پسران است، فقط سنّ تکلیف در دختران، کامل شدن 9 سال قمری است. (که طبق سال شمسی، 8 سال و 8 ماه و 20 روز می باشد؛ بنابراین اگر دختری در اول فروردین 1380 شمسی متولد شده باشد، 20 آذر 1388 به تکلیف رسیده است.)
نکته:
سنّ 15 سالگی پسر و 9 سالگی دختر، زمانی است که باید تمام اعمال و واجبات، موبه مو انجام گیرد و محرمات نیز ترک شود؛ لکن برای اینکه اعمال و عبادات در این سنّ، مشکل نباشد،.
به پدران و مادران دستور داده شده که به فرزندان خود یکی دو سال قبل از سنّ بلوغ، احکام لازم را آموزش داده، آنان را بر انجام واجبات و ترک محرمات کمک کنید تا به آن عادت کنند و انجام عبادت در ابتدای سنّ تکلیف برایشان سخت نباشد.
جشن تکلیف یا جشن تشریف؟
آغاز انجام عبادت و نماز و گفت وگو با خداوند متعال، آیا شروع سختی است یا راحتی؟ آیا جشن است یا عزا؟ آیا تکلیف است یا تشریف؟سید بن طاووس که از علمای بزرگ و معروف می باشد را مبتکر جشن تکلیف می دانند که ماجرای آن بدین شرح است:
می گویند وقتی 15 سال قمری اش تمام و وارد 16 سال شد، گفت: باید خدا را شاکر باشم که تا دیروز لایق محضر الهی نبودم که رسماً با خدا سخن بگویم؛
امّا از امروز مورد خطاب »یا ایها الذین آمنوا« قرار گرفتم و این روز عید من است. لذا جشنی گرفت و شیرینی و پذیرایی، وقتی گفتند چه خبر است؟ گفت: روز جشن تشریف من است، نه تکلیف؛
زیرا من مشرّف شدم؛ رسماً به شرف و افتخار اسلام رسیدم، بنابراین من به انجام امور اسلامی و دینی عشق می ورزم؛ چرا که دارای سختی و زحمتی برای من نیست.
برگزاری مراسم جشن تکلیف که چند سالی است در مدارس و برای دختران و پسران انجام می گیرد، کاری بجا و مفید می باشد که علاوه بر ثبت خاطره شیرین معنوی و تربیتی برای آنان، باعث یادآوری آغازین روز تکلیف و اهمیت دادن به آن نیز می باشد.
بنابراین دختران و پسران عزیز که به این سنّ می رسند، باید با نشاط و شادابی، و با توجه به مطالبی که در این کتاب فراگرفته اند، ضمن انتخاب مرجع تقلید خود، تمام اعمال و رفتار و عبادات خود را مطابق با دستورات آنان انجام داده، تا به آرامش در دنیا و رستگاری در آخرت نایل شوند.
جشن تکلیف و بلوغ
سید بن طاووس عارف بزرگ شیعه در قرن هفتم در کتاب کشف المحجة که مجموعهای از وصایا و سفارشهای رفتاری و اخلاقی به فرزندانش محمد و علی است؛اهمیت رسیدن انسان به سن بلوغ را یادآور شده وخطاب به فرزندش تأکید کرده که مواعظ ونصایحی را که برایش نوشته پیش از رسیدن به سن تکلیف بخواند تا با آمادگی لازم روحی وارد این مرحله از زندگی بشود. [35]
وی هم چنان به فرزندش توصیه کرده که چون رسیدن به سن تکلیف همان رسیدن به سن کمال عقلی است که او را شایسته تکلیف از سوی خداوند متعال کرده بایسته است.
که منتظر فرا رسیدن چنین روزی باشد وآن را از بهترین اوقات زندگانی و به عنوان عید بدان بنگرد و هر سال نیز همان تاریخ را با تجدید شکرگزاری و صدقه دادن از خداوندی که نعمت عقل را به او بخشیده (عقلی که راهنمای نیل به بزرگی و شرافت در دنیا و آخرت است) سپری کند. [36]
نتیجه:
با توجه به آنچه گفته شد، معلوم می گردد بلوغ یک امر تعبدی نیست، بلکه یک موضوع خارجی و طبیعی است که شرع مقدس، علایمی مانند احتلام، قاعدگی، موی زهار و سن برای آن بیان داشته است که همه از حقیقت واحدی به نام بلوغ حکایت دارد.
ثانیا زن ومرد درپیشگاه خداوند برابر ومساوی اند وتکالیف الهی براساس شرایط وتوانمندی های هر کدام مقرر ووضع شده است
پی نوشت:
1.احمری، «علائم بلوغ و رشد در فقه اسلام»، ص۱۳۹.
2. جناتی، «بلوغ از دیدگاه فقه اجتهادی»، ص۴۲.
3.تحقیق الاصول المفیدة فی اصول الفقه، آذری قمی، احمد، ج۱، ص۴۰.
4. الاصول العامة للفقه المقارن، حکیم، سید محمدتقی، ص۵۷-۵۸.
5.ابن منظور؛ مرتضی زَبیدی، ذیل «کلف».1
6.رجوع کنید به معین، ذیل واژه.2
7. وسایل الشیعه، ج۱ باب ۴ حدیث۲ و ۳ و باب ۴۴ حدیث۱۴)
8.وسایل الشیعه، ج۱، باب۴، حدیث۱۲)
9.جامع احادیث، شیعه، ج۱، ص۳۵۱.
10.جواهر الکلام/ج۲۶ ص۵.
11.دکتر احمد صبور اردوبادی، بلوغ، ص۱۴۹.
12.فلسفی، محمد تقی، بزرگسال و جوان از نظر تمایلات و افکار، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۸۷ه.ش، ج ۲، ص ۱۳۲.
13. جوادی املی ، زن در آئینه جلال و جمال
14. فلسفی، محمد تقی، بزرگسال و جوان از نظر تمایلات و افکار، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1387ه.ش، ج 2، ص 132.
15. همان، ص 135.
16. جوادی املی ، زن در آئینه جلال و جمال
17.پاسخ به پرسشهاى مذهبى، مکارم شیرازی، ناصر، سبحانی، جعفر، انتشارات مدرسه الامام على بن ابى طالب(علیه السلام)، قم، 1377هـ.ش، چاپ اول، ص 423.
18.ریاض المسائل (الطباطبائی) 8 : 556.
19.وسائل الشیعة 14 : باب 45 من مقدمات النکاح ، ح 10.
20.وسائل الشیعة 13 : باب 44 من الوصایا ، ح 12؛
21.(المفردات (الأصفهانی) : 60.
22.الکافی 7 : 198 ، ح 2.
23.همان: 2:398:5ح.
24...نهج البلاغه، خطبه 216.
25.بقره : 228.
26.جواهر الکلام/ج26 ص5.
27.ویلیام النسون وایت، روانشناسی بلوغ، ترجمه فضل الله و … ، تهران، انتشارات حسام.
28.مراجعه کنید به: مقاله: اهلیت حقوقی، شناسایی سن بلوغ و تأثیر آن در تکلیف ؛ حسن الجواهری، مترجم محمد رضا کدخدایی؛ مجله فقه اهل بیت علیهم السلام، شماره 60 صفحه 71.
29.رساله توضیح المسائل، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات مدرسه الامام على بن ابى طالب(علیه السلام)، قم، 1429هـ.ق، چاپ پنجاه دوم، ص 359؛ احکام بانوان، مکارم شیرازی، ناصر، تهیه و تنظیم: علیان نژادی، ابوالقاسم، انتشارات مدرسه الامام على بن ابى طالب(علیه السلام)، قم، 1386 هـ.ش، چاپ یازدهم، ص 19 و 20.
30 بزرگسال و جوان از نظر تمایلات و افکار، فلسفی، محمد تقی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۸۷هـ.ش، ج ۲، ص ۱۳۲.
31.احکام بانوان، همان، ص 206.
32. همان، ص 20.
33. آیات ولایت در قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، تهیه و تنظیم: علیان نژادی، ابوالقاسم، انتشارات نسل جوان، قم، 1386هـ.ش، چاپ سوم، ص 362.
34.. رساله توضیح المسائل، مکارم شیرازی، همان؛ احکام بانوان، مکارم شیرازی، همان.
سیدبن طاووس، کشف المحجة لثمرة المهجة، ج۱۷ ص۸۶.35
36.سیدبن طاووس،کشف المحجة لثمرة المهجة، ۱۳۷۰ق، ج۱، ص8636.
منابغ:
https://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=44&lid=0&mid=411882&catid=27203https://www.farsnews.ir/news/13920117000712
https://www.qudsonline.ir/news/137521
https://article.tebyan.net/340323
https://wikiporsesh.irمفهوم تکلیف/
http://www.asemankafinet.ir/
http://www.asemankafinet.ir/
https://fa.wikishia.net/view
https://wiki.ahlolbait.com
https://fa.wikifeqh.ir
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}